معنی فیلیپ چهارم

حل جدول

فیلیپ چهارم

تابلویی از دیه گو ولاسکوئز


تسلیم بودا ، فیلیپ چهارم

تابلویی از دیه گو ولاسکوئز


تسلیم بودا، فیلیپ چهارم

تابلویی از دیه گو ولاسکوئز

لغت نامه دهخدا

فیلیپ

فیلیپ. (اِخ) نام یکی از سرداران اسکندر است، و نیز نام چند تن از شاهان پس از اسکندر از جمله فیلیپ سلوکی، فیلیپ پسر بالاکروس، فیلیپ پسر لیزیماک و نیز فیلیپ پزشک اسکندر است. رجوع به ایران باستان پیرنیا شود.

فیلیپ. (اِخ) نام یکی از دوازده حواری عیسی. (یادداشت مؤلف). رجوع به فیلپس شود.

فیلیپ. (اِخ) نام یکی دیگر از شاهان مقدونیه پس از اسکندر است که میان سالهای 220 تا 180 ق. م. زیسته است. رجوع به فیلپس شود.

فیلیپ. (اِخ) پدر اسکندر مقدونی است.وی در آغاز قدرت موفق شد دشمنان خود را شکست دهد و به خصوص با شکست دادن ایلیریها بر اهمیت قدرت وی افزوده شد. برای تسلط بر شهرهای مقدونیه مردمان متنفذ رارشوت می داد و با پول میان دشمنان نفاق می افکند. معروف است که یکی از متنفذان قلعه ها گفته بود قلعه ٔ ما به قدری محکم است که تصرف آن ممکن نیست، فیلیپ گفته بود «آیا دیوار آن به قدری بلند است که طلا هم نمیتواند به شهر راه یابد؟». آتنی ها از ترقی مقدونیه بیمناک شدند و در صدد برآمدند که از بزرگ شدن این مملکت جلوگیری کنند. دموستن، ناطق معروف، آتنی ها را ملامت میکرد و می گفت: وظیفه ٔ آنهاست حمایت یونان را به عهده بگیرند و در جنگ مقدس که به سال 356 ق. م. بر سر اداره ٔ معبد دلف (معبد آپولن، خدای آفتاب) درگرفت و فوسیدی ها آن معبد را تصرف کردند. فیلیپ فوسیدیها را در شورای نمایندگان شهرهای یونان محاکمه کرد و از حمایت قانون محروم ساخت و خود عضو مجلس شورای دول یونانی گردید و حق دو رأی به او داده شد. در این وقت نقشه ٔفرماندهی کل یونان را در سر می پروراند. سرانجام در 338 ق. م. فیلیپ در صدد برآمد که مخالفت آتن را در هم شکند و با این مقصود شهر الاته را تصرف و در آنجا قشونی جمع کرد و از راه شبه جزیره ٔ آتیک ناگهان به آتن تاختند. رجال آتن شیپور اضطراب را نواختند و مردم روز بعد در محل نمایشگاه جمع شدند. دموستن مردم را پند داد که خود را نبازند و با کمک به مردم «به اُسی » از پیشروی فیلیپ بسوی آتن جلوگیری کنند، ولی سرانجام آتنی ها شکست خوردند. در سال 336 ق. م. فیلیپ تدارکات جنگ را برای حمله به ایران کامل کرد و سرداران خود آتالوس و پارمن ین را به ایران روانه کرد. اینها مأمور بودند که شهرهای یونانی آسیای صغیر را از اطاعت ایران خارج کنند. فیلیپ برای حمله به ایران و استعلام رأی خدایان شخصی را به معبد دلف فرستاده بود تا از پی تی در این باب سوءالی کند و چون جواب مبهم پی تی را به نفع خود تعبیر کرده و دلیل رضایت خدایان دانسته بود، ضیافتهایی به پا کرد و مسابقه ٔ موسیقی ترتیب داد. پس از این ضیافتها در نمایشگاه یا تآتر یونان بازیهایی آغاز می شد و در این بازیها صورت خدایان دوازده گانه را آورده بودند و سیزدهمین آنها فیلیپ را مانند خدایی برتخت نشسته نشان میداد. هنگام ورود او به تآتر شخصی بنام پوزانیاس قمه ای در تن او فروکرد و فیلیپ درگذشت. (از ایران باستان پیرنیا ص 1190 به بعد).


چهارم

چهارم. [چ َ / چ ِ رُ] (عدد ترتیبی، ص نسبی) عدد ترتیبی، که در مرتبه ٔ چهار قرار گیرد: اِرباع، چهارم به آب آمدن اشتر. (از تاج المصادربیهقی). رابِع. رابِعَه. (منتهی الارب):
چهارم علی بود جفت بتول
که او را بخوبی ستاید رسول.
فردوسی.
چهارم شمار سپهر بلند
همی برگرفتی چه و چون و چند.
فردوسی.
یکی چون دیده ٔ یعقوب و دیگر چون رخ یوسف
سدیگر چون دل فرعون، چهارم چون کف موسی.
منوچهری.
|| انگشت چهارمین چون از سوی ابهام شمارند. || از درجه ٔ چهارم (اصطلاح طب). رجوع به درجه شود. (یادداشت مؤلف).
- تب چهارم، تب رِبع. حُمی الربع: اشترغاز بدو [به انجدان] نزدیک است و تب چهارم را سود دارد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی).
- چهارم اسطرلاب، کنایه از قرآن است. رجوع به چارم اسطرلاب شود.
- چهارم بلاد، اقلیم چهارم که آن خراسان است و منسوب به آفتاب میباشد. (شرفنامه ٔ منیری).


شارل چهارم

شارل چهارم. [ل ِ چ َ رُ] (اِخ) معروف به شارل لوبل سومین پسر فیلیپ چهارم معروف به فیلیپ لوبل و ژان اول معروف به ژان دوناوار. وی بسال 1294 م. در کلرمون تولد وبه سال 1328 م. وفات یافت، پس از مرگ برادرش فیلیپ پنجم در سال 1322 م. پادشاه فرانسه و ناوار گردید.


لوئی فیلیپ

لوئی فیلیپ. اول (اِخ) فرزند فیلیپ اِگالیته و لوئیز دُبورُبن، مولد پاریس به سال 1773، پادشاه فرانسه از سال 1830 تا 1848 م. وفات به سال 1850 در انگلستان.


پل چهارم

پل چهارم. [پ ُ ل ِ چ َ رُ] (اِخ) کارافا. پاپ از 1555تا 1559م. وی متحد فرانسه و مخالف فیلیپ دوم بود.


اتن چهارم

اتن چهارم.[اُ ت ُ ن ِ چ َ رُ] (اِخ) امپراطور آلمان (1209- 1218 م.). او به سال 1214 مغلوب فیلیپ اگوست گردید.

سخن بزرگان

فیلیپ

مرگ تنها چیزی است که در جهان به طور عادلانه تقسیم شده است.

فرهنگ عمید

چهارم

ویژگی آن‌که یا آنچه در مرتبۀ چهار واقع شده، چهارمی، چهارمین،

فارسی به عربی

معادل ابجد

فیلیپ چهارم

381

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری